فراموشیمان مبارک
بیتابم نمی شوی !!
منم بی قرارت نمیکنم . . .
فراموشیمان مبارک
+ نوشته شده در ساعت 11:16 توسط دخترک اشک فروش
|
نام پدر
زن عشق می کارد کینه درو میکنند
دیه اش نصف دیه ی یک مرد است
مجازات زنایش برابر با مرد
می تواند تنها یک همسر داشته باشد
و مرد مختار به داشتن 4 همسر است
برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است
و مرد رد هر زمانی که بخواهد میتواند ازدواج کند به لطف قانون گذار
در مبحثی به نام خانه زندانی است و مرد...
او کتک میخورد مرد محاکمه نمیشود
او میزاید و مرد برای فرزندش نام انتخاب میکند
او درد میکشد و نگرانی مرد از این است که کودک دختر نباشد
او بی خوابی میکشد و مرد خواب حوریان بهشتی را می بیند
او مادر میشود و همه جا می پرسند
نام پدر
+ نوشته شده در ساعت 8:59 توسط دخترک اشک فروش
|
قلب من
شیشه ای میشکند...!
یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟!
یک نفر میگوید شاید این رفع بلاست
دیگری میگوید شیشه را باد شکست
دل من سخت شکست
هیچکس هیچ نگفت غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم
ارزش قلب من
از شیشه پنجره هم کمتر بود......؟
+ نوشته شده در ساعت 11:51 توسط دخترک اشک فروش
|
چه می بافی؟
من می بافم...
تو می بافی...
من برای تو کلاه..تا سرت را گرم کند
تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی
+ نوشته شده در ساعت 17:12 توسط دخترک اشک فروش
|
تو را تنها میخواهم
تنها تو را می خوانم
تنها صدايت را می خواهم تا موسيقی سکوت لحظه هايم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قنديل آغوشم باشد
خيالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دستها يت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهايم باشد
و تنها خنده هايت را می خواهم تا مرحم کهنه زخمهای زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ...
+ نوشته شده در ساعت 22:23 توسط دخترک اشک فروش
|
دوست داشتن
...من همونم که همیشه...
...غم وغصم بی شماره...
...اونیکه تنها ترین...
... حتی سایه ام نداره...
...این منم که خوبیامو...
...کسی هرگز نشناخته...
...اونکه در راه رفاقت...
...همه هستی شو باخته...
...هر رفیق راهی با من...
...دوسه روزی همسفر بود...
...ادعای هر رفاقت...
... واسه من چه زودگذربود...
...هر کی بازمزمه عشق...
... دو سه روزی عاشقم شد...
... عشق اون باعث زجر...
...همه دقایقم شد...
...اونکه عاشق بود عمری...
... ز جدا شدن می ترسید...
...همه هراس وترسش...
... به دروغش نمی ارزید...
... چه اثرازاین صداقت...
... چه ثمرازاین نجا بت...
... وقتی قد سرسوزن...
... به وفا نکردیم عا دت...
+ نوشته شده در ساعت 17:32 توسط دخترک اشک فروش
|
خسته ست
اگه دیدی طرف مقابلت باهات راه نمیاد
شک نکن خسته ست ,چون با یکی دیگه راه میره...
+ نوشته شده در ساعت 21:15 توسط دخترک اشک فروش
|
خوش اومدید
سلام به همه دوستای گلم خیلی دوستون دارم امشب از خیلیا دعوت کردم بیان اینجا 
اگه از اون افرادی هستی که دعوتت کردمو اومدی دمت خیلییی خیلییی گرم
امیدوارم لحظات خوبی رو داشته باشی نظر یادتون نره 
بازم بیا قول بده بازم میای یادت نره لو گوی منو بذاری تو وبت حتما بگو با چه اسمی لینکت کنم
با همه افراد تبادل لینک میکنم 
نظر خصوصی ندید چون اگه بدین منم نمیام 
دوستون دارم خیلی زیاد 
بای
+ نوشته شده در ساعت 21:6 توسط دخترک اشک فروش
|
کاشکی
کاشکی تو قحطی شقایق باز بشیم سوار قایق...
بشینیم بریم تو دریا من و تو تنهای تنها...
ماهیا خیلی امینن ، نمیگن اگه ببیـــنن...
انقدر میریم که ساحل از من و تو بشه غافل...
قایق رو با هم میرونیم میریم اونجاها میمونیم...
جایی که نه آسمونش نه غمش نه جنب و جوشش...
نه صدای گل فروشش ،مث اینجا آهنی نیست...
خوبن اما گفتنی نیست پس ببیــــن ، یادت بمونــه...
کسی ام اینو ندونـــه ، زنده بودیـــم اگه فردا وعده ما لـــب دریا
+ نوشته شده در ساعت 22:43 توسط دخترک اشک فروش
|
هیچوقت . . .